Wednesday, November 16, 2005

ابر


ابر چه زیبا می پوشاند زشتی های آسمان را و چه زیبا آماده می کند زمینیان را برای باران.
باریدن ابر چه زیبا مرگ را یاد آوری می کند. مرحله قبل از رحمت؛ و در عین حال در بر دارنده رحمت.
ابر می بارد از نیلگون فلک
و نیلی زنده جای می بازد بر خاکستری مرگ
کاش می ترکید
بغض سنگین مرگ
و زنده می شد آسمان با باران
کاش می ترکید این بغض سنگین تا مشخص شود چه کرده ایم در دنیایی که با سختی گره خرده بود. تا بفهمیم که چه کرده ایم.
باریدن ابر چه زیبا انتظار را یاد آوری می کند. مرحله قبل از آمدن. انتظاری که پایانش وصل است. وصل به کسی
که سالهاست باریدن ابر انتظارش را به نظاره نشته ایم.
ابر می بارد از نیلگون فلک
و نیلی زنده جای می بازد بر خاکستری انتظار
کاش می ترکید
بغض سنگین انتظار
و زنده می شد آسمان با آمدن باران
کاش می ترکید این بغض سنگین تا بیاید باران و زمین را پاک کند از ناپاکی ظلم. تا ببارد و بباراند.
کاش می آمد.
سید محمد حسینی

Friday, November 11, 2005

باران


بارون آروم آروم شیشه صاف و روشن رو فرا می گرفت. بعد از چند ثانیه هیچ چیزی پیدا نبود

آب و شیشه هر دو مظهر شفافی و روشنایی است ولی
...
به همین سادگی گناهان تمام وجودت رو می گیره حتی اگه شیشه دلت رو مثل شیشه ماشین در مقابلش مایل بگیری و ازش محافظت کنی

در تمام این مدت تاریکی در روشنایی حکومت می کند

بعد از چند لحظه برف پاک کن روشن می شه و با دو سه بار حرکت جلوت، کاملا روشن.
به همین سادگی گناهان انسان ریخته می شه با زدن گناه پاک کن توبه

خداوند چه زیبا می بخشه همه را بدون هیچ بهانه.خداوند در باران می آموزد قدرت ، حیات، و در آخر عبودیت را. پس آمرزش بخواهیم تا آسمان ببارد و گناهان را بشوید همچنان که زمین را می شوید از ناپاکی
سید محمد حسینی .