Friday, July 15, 2005

حج

و تو ای مسافر دنیا باید بروی.باید پرواز کنی. باید رها شوی. باید سفرکنی از دنیای وجودت. باید پرواز کنی از خویشتن خویش. باید رها شوی از خود. تو باید حج کنی...
خود را از خود خالی کن. توبه کن. پاک شو و آنگاه از دنیا جدا شو. معیارهای دنیوی را کنار بگذار. اینجا افتخار تو دیگر رنگ و لباس و شغل نیست.تو باید اینجا خود را از لباس دنیا خارج کنی و سفید شوی ؛ همچون هنگامی که خداوند تو را پاک روی زمین آفرید. سفید سفید! مانند همه وبدون هیچ برتری. باید بفهمی که نزد خداوند لباس دنیا بی اهمیت است. باید تمرین کنی کفن پوشیدن را. باید تمرین کنی مرگ را. باید بمیری قبل از اینکه بمیری!
تو باید جدا شوی از هرچه بوی دنیا را می دهد. دیگر هیچ نخی در ظاهرت نیست که تو را به دنیا وصل کند و تو آزادانه در ملکوت خدا شناوری. سپس لَبیک. می شنوی؟ اینجا باید شنید و پاسخ داد. باید ندای دعوت را شنید و لبیک گفت. و چه زیبا به همه ی دنیا پشت می کنی و تنها دعوت او را لبیک می گویی.
تو دیگر مُحرم شده ای. انسان چند لحظه پیش نیستی. دیگر تمام دنیا برای تو حرام می شود. تو آمده ای که تمرین کنی زندگیت را. آمدهای که بفهمی هر زمان ماه حرام است و تو همواره مُحرم. تو آمده ای درک کنی زمین حرم امن الهی است. تو آمده ای تمرین کنی لبیک هر روز را.توآمده ای حج کنی.
سپس باید طواف کنی. باید بگردی.حرکتی تکراری!چرخشی ثابت!به دور مکعبی از خشت و گل. به دور کعبه. مکعبی ساده بدون هیچ هنر و معماری. و انسان ها همه به دورش در چرخش. باید وارد شوی...
تازه می فهمی چه خوب که ساده؛ هنر این خانه روح خانه است. کعبه بر خلاف هر صحن و مقبره ایی تو را ثابت نگه نمی دارد. به تو یاد می دهد که باید حرکت کرد همیشه و در همه حال. به تو می آموزد که در هفت مرحله زندگیت به سمت او باشی و به دورش حرکت کنی. تو باید یاد بگیری در تولد، کودکی، نوجوانی، جوانی، بزرگسالی، پیری و مرگ همواره به گرد او بگردی.
تو باید یاد بگیری که در وطنت هر روز طواف خانه ی دل کنی؛ که دل تو جایگاه اصلی خداوند است. تو باید در مکه نه به دور قبله بلکه به دنبال قبله بگردی...
تو تنها طواف کعبه نکردی! خوب نگاه کن تو به دور دیواری کوچک هم چرخ زده ای. آری تو هاجر را هم طواف کرده ای. این بار یاد گرفتی حجر اسماعیل نیز قسمتی از خانه خداست. هاجر این کنیز سیاه پوش به جایی می رسد که که تمام مسلمانان باید طوافش کنند. و مگر نه اینکه او فقط یک مادر بود؟ پس آنگاه که از حج بازگشتی در حج هر روزه ات طواف مادر کن.
باید نماز گذاشت تا خدا را فراموش نکنی؛ خود را از یاد نبری؛ هدف را گم نکنی. ولی از چه جهت؟ از کدام وجه؟ تو در اینجا باید یاد بگیری نفی طاغوت را. تو باید درک کنی مقام ابراهیم را و بیاموزی که در زندگیت بت شکن باشی. باید در مقابل آتش هوس پایدار بود و از امتحان نهراسید.
خداوندا این چه سرزمینی است در این گوشه حرم؟ در اینجا هرکس به فکر خویش و کار خویش است. هر کسی تند یا آرام می رود و بر می گردد. گویی روز حساب است که همه از خود فرار می کنند و افسوس که جایی را برای آرامش پیدا نمی کنند.
ای پرواز کننده از خود تو باید از صفا به مروه روی و آنگاه همین مسیر را بازگردی. تو باید سعی کنی تا یاد بگیری سعی بین دنیا و آخرت را. تو باید بفهمی که دنیا از آخرت جدا نیست و تو همواره باید بین این دو حرکت کنی. والبته در آخر از دنیا به سمت آخرت روی.
ای رفته به آخرت خداوند بخشنده، گناهانت را می ریزد.به راحتی جدا کردن مو و ناخن از بدن. او تو را تقصیر می کند از گناه. تو در زندگیت هر روز باید همین عمل را تکرار کنی. هر روز باید از خود گناه تقصیر کنی.
و در آخر باز هم طواف...
و تو ای رها شده از خود و رها شده از احرام ای کسی که زندگی را تمرین کرده ای تو دیگر مسئولی. تو فهمیده ای که تمام زمین حرم امن الهی است و تو همواره در پوشش احرام. پس هر روز در زندگیت حج کن!