Friday, June 29, 2007

برای ماه که امشب کامل است
14 شب مدت کمی نیست! مدتی که باید صبر کرد تا کامل شوی. شاید کمتر ازیک ماه باشد یک ماهی که ماه یعنی تو دیگر در آسمان دلم نیستی نه هستی پیدا نیستی ابری که اسمش را نمی دانم جلوی چشمان من شاید هم تو راگرفته است. ابرهایی که خیال گذر از ما را ندارند و سایه شومشان زندگی من و شاید هم تو را سیاه کرده است. ابرهایی که هر روز نام جدیدی برایشان پیدا کردم:
کینه، بچگی، حساسیت، امتحان، آزمایش، نادانی، جو گیری، زور، ترس، احترام، حماقت، حسرت، غم، اشک، گریه، تهمت، دروغ، نامردی، ریا، فریبکاری، مکاری، سادگی، بی محلی، بی احترامی، نفرت، دلتنگی، فکر، بی خوابی، اشک، درد قلب، تصمیم، سختی، بی خیال شدن...
همه اینها را یک نفر برایم در تقیویم زندگی یاد داشت کرده بود و من هر روز فقط مسئول تجربه کردنش بودم.و چقدر سخت بود...
سخت بود. سخت ترازندیدنت
امشب که ماه کامل است تازه فهمیدم ماه کامل 14 روز دیگه است. وقتی دیگر نیست. نیستی است. در اوج کمال و زیبایی. شاید مثل تو! وقتی که در آسمان هیچ اثری از ماه نیست. سیاه است شاید مانند قلب تو!!!
یاد دوست داشتن ماه کامل بخیر